اولین روز رفتن به مهد 94 ...
هوای خانه چه دلگیر میشود گاهی ..... ماهک من ، این بار برای رفتنت به مهد ،تو بیقرار رفتن بودی و من بیقرار بدون تو گذروندن ..... و هر لحظه صدای دلنشینت به گوشم میرسد و دلم را میلرزاند ، و چه بی اختیار دلتنگت میشوم..... حوصله هیچ چیزی را ندارم مگر انتظار آمدنت و به آغوش کشیدنت را .... ...
نویسنده :
مامانی و بابایی الیسا جون
9:38
عیدانه 94 ...............
سلام به شیرین ترین شیرینی دنیا ، سلامی بهاری به دخترک جان ماهکم بهار هم آمد ، با همه زیباییهایش و عطر خوش بهاری اش و من در این سال نو بهترین ها رو برایت آرزو میکنم و امیدوارم همیشه شادو سلامت باشی و به هر چیزی که دوست داری و مایه آرامشت میشود برسییییییییییییی . لینم بیسکوییت های الهام و الیسا پز ماهک جانم ، هر چند که امسال حال خیلی خوشی برای اومدن بهار نداشتم و تمام کارهام را لحظه آخری انجام دادم و باز هم به خودم گفتم ، سالی جدید و و فصلی...
نویسنده :
مامانی و بابایی الیسا جون
9:27